ورسک چت

[cb:blog_page_title] ..::بنویس::..
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
..::بنویس::..
نوشته شده در شنبه 7 اسفند 1391

ورسک چت

بازدید : 688
نویسنده : STERATOOS

 

به نام او

خانه ام بی آتش

دست هایم بی حس و نگاهم نگران...

می توانی تو بیا سر این قصه بگیر و بنویس

این قلم این کاغذ این همه مورد خوب!!!

راستش می دانی ؟ طاقت کاغذ من طاق شده

پیکر نازک تنها قلمم زیر آوار  دروغ خرد شده!!! 

می توانی تو بیا سر این قصه بگیر و بنویس ....

می توانی  تو از این وحشی طوفان بنویس

طاقتش را داری که ببینی هر روز

زیر رگبار نگاهی ....

صد شقایق زخمی و هزار نیلوفر بی صدا می میرد ؟!!!

اگر اینگونه ای آری بنویس

من دگر خسته شدم....

باز تاکی به دروغ بنویسم:

" آری می شود زیبا دید!!  می شود آبی ماند!!!"

گل پرپر شده را زیبایی ست؟!!

رنگ نیرنگ آبی ست؟!

می توانی تو بیا این قلم این کاغذ .....

بنشین گوشه ی دنجی و از این شب بنویس!!

قسمت می دهم اما به قلم

آنچه می بینی و دیدم بنویس

از خدا

از قفس خالی عشق

از چراگاه هوس

از خیانت

از شرک

از شهامت بنویس!!!

بنویس از کمر بید شکسته

آری از سکوت شب و یک پنجره ساکت و بسته

از من

"آنکه این گونه به امید سبب ساز نشسته"

از خود...

هر چه می خواهی از این صحنه به تصویر بکش:

(( صحنه پیچش یک پیچک زشت دور دیوار صدا...))

حمله خفاشان مردن گنجشکان!!!

جراتش را داری که ببینی قلمت می شکند ؟ کاغذت می سوزد؟!

طاقتش را داری که ببینی و نگویی از حق؟!

گفتن وازه حق سنگین است

من دگر خسته شدم

می توانی تو بیا این قلم این کاغذ

این همه مورد خوب...

 

 

 






مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: